کد مطلب:152372 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178
شفای فرزند یهودی در اصفهان، با توسل به حضرت ابوالفضل و نذر یک گوسفند
حجة الاسلام والمسلمین آقای سید محمدرضا ابطحی اصفهانی فرمودند:
روزی وارد اصفهان شدم. نزدیك غروب بود و هنوز نماز نخوانده بودم. می خواستم تا قضا نشده، نماز را بخوانم كه یك دفعه درب منزل زده شد. پدرم مرحوم آیت الله سید مرتضی ابطحی «ره» پشت در رفتند و طولی نكشید كه برگشتند و فرمودند: بیایید، این شخص یهودی راجع به توسل به قمر بنی هاشم علیه السلام سؤالی دارد!
سپس گفتند: وی می گوید: فرزند من مریض شده بود و تمام دكترها جوابش كردند، یعنی از معالجه اش عاجز ماندند. آخرین دفعه كه از نزد دكتر برمی گشتم، به سقاخانه ای كه در بین راه بود، رسیدم و جمعی را دیدم كه مقابل سقاخانه مشغول گریه، و متوسل به حضرت عباس علیه السلام شده اند.
من هم بامشاهده ی این صحنه بدون اختیار عرض كردم: یا اباالفضل مسلمانها، اگر شما تا صبح این مریضم را شفا دادی، یك گوسفند تقدیم آستانه ی شما خواهم كرد.
حالا فرزندم خوب شده است و سؤال من این است كه گوسفند را خودم بكشم، یا آن را زنده به دست مسلمانها بدهم و دیگر خودشان هر چه می خواهند انجام دهند؟ زیرا اگر خودم انجام بدهم مسلمانها نمی خورند و اگر زنده به آنها بدهم، خودم ذبح نكرده ام؟ [1] .
روزی وارد اصفهان شدم. نزدیك غروب بود و هنوز نماز نخوانده بودم. می خواستم تا قضا نشده، نماز را بخوانم كه یك دفعه درب منزل زده شد. پدرم مرحوم آیت الله سید مرتضی ابطحی «ره» پشت در رفتند و طولی نكشید كه برگشتند و فرمودند: بیایید، این شخص یهودی راجع به توسل به قمر بنی هاشم علیه السلام سؤالی دارد!
سپس گفتند: وی می گوید: فرزند من مریض شده بود و تمام دكترها جوابش كردند، یعنی از معالجه اش عاجز ماندند. آخرین دفعه كه از نزد دكتر برمی گشتم، به سقاخانه ای كه در بین راه بود، رسیدم و جمعی را دیدم كه مقابل سقاخانه مشغول گریه، و متوسل به حضرت عباس علیه السلام شده اند.
من هم بامشاهده ی این صحنه بدون اختیار عرض كردم: یا اباالفضل مسلمانها، اگر شما تا صبح این مریضم را شفا دادی، یك گوسفند تقدیم آستانه ی شما خواهم كرد.
حالا فرزندم خوب شده است و سؤال من این است كه گوسفند را خودم بكشم، یا آن را زنده به دست مسلمانها بدهم و دیگر خودشان هر چه می خواهند انجام دهند؟ زیرا اگر خودم انجام بدهم مسلمانها نمی خورند و اگر زنده به آنها بدهم، خودم ذبح نكرده ام؟ [1] .
[1] چهره ي درخشان، ج 1، ص 556.